-
بوی سیب
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1390 10:12
خدایا...دهانم را بو کن!...ببین...بوی سیب نمیدهد! ..من هیچ وقت حوایی نداشتم که برایم سیب بچیند! ...میدانی یک آدم بدون ِحوایش چقدر تنها میشود؟! ...میدانی محکوم بودن چقدر سخت است وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی؟! ...میدانی حوای بعضی از آدم هایت میگذارند و میروند؟! ...میدانی که میروند و جلوی چشم آدم،...
-
چادر درایران
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1390 21:39
بیا گویم برایت داستانی که تا تأثیر چادر را بدانی در ایامی که صاف و ساده بودم دم کریاسِ در استاده بودم زنی بگذشت از آنجا با خش و فش مرا عرق النسا آمد به جنبش ز زیر پیچه دیدم غبغبش را کمی از چانه قدری از لبش را چنان کز گوشه ابر سیه فام کند یک قطعه از مه عرض اندام شدم نزد وی و کردم سلامی که دارم با تو از جایی پیامی پری...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 22:52
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیزا من خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی .یا خدایی میهمانم کن...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 فروردینماه سال 1390 20:27
من اومدم